دانلود رمان زنانه میتازم pdf از فاطمه اشکو با لینک مستقیم
دانلود رمان زنانه میتازم pdf از فاطمه اشکو
دانلود رمان زنانه میتازم از فاطمه اشکو با فرمت pdf،اندروید،آیفون،نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان درباره یه زن مطلقه است که یه بچه داره و به یه پسر کوچیک تر از خودش دل می بنده سرنوشت معلوم نیست چه چیزی براش رقم می زنه…
خلاصه رمان زنانه میتازم
مادرم بھارک را به خود میفشرد وعطرِ تنِ دخترم رابه عطرِ تنش پیوند میزد. موھایِ زرد وبورِ بھارک را درچنگِ دستھایش اسیرکرد و با لبخند به او خیره ماند. مادر: تو درست مثلِ مادرت زیبا و چشمگیری! بھارک خنده ای بچه گانه سَرداد وگونه یِ مادربزرگش را بوسه باران کرد. بھارک: مرسی م…ما…در… کلافه از لکنتَش، دھانش راباز و بسته کرد و در آخر لبھایش را بست و حرفِ ناتمامَش را تمام نکرد!
اشک در چشم ھایم حلقه زد. دختری با سنِ بھارکم، کم آورده بود! دختری که میتوانست خیلی راحت شیرین زبانی کند و اطرافیان را به خود جذب کند! اما! اما بھارکم باھمه فرق میکرد! لکنت داشت،تکه تکه حرف میزد و من مستاصل از این وضعِ دخترم! مادرم لبھایِ جمع شده از دردَش را در دھان بلعید و بھارک را به آغوش کشید. مادر: مادر به قربانِ دلِ نازک وخوشگل تو دخترکم، تو میوه یِ میوه یِ منی ؛نوه یِ نازم…. بازم بیا پیشِ مادری،من ھمیشه دوستت دارم و ھمیشه چشم به راھت ھستم.
بھارک خودش را به کنارم کشید و با دستھایِ کوچکش،خداحافظیِ بچه گانه ای با مادربزرگش کرد. دستھایِ کوچک و کم عرضِ بھارکم را در یک دست، و چمدانِ کوچکم رامحکم بادستِ دیگرم گرفتم و با مادرم خداحافظیِ زیرِ لبی کردم! باید میرفتم! باید میرفتم وبه خانه یِ خودم برمیگشتم؛این خانه، خانه یِ من نیست! فقط خانه یِ پدریِ من است، فقط ھمین. خانه یِ من ھمان جاییست که بدونِ فکر ترکش کردم و به این خانه پناه بردم….