رمان اجتماعیرمان عاشقانه

دانلود رمان دانشجوهای شیطون pdf از هستی_س با لینک مستقیم

دانلود رمان دانشجوهای شیطون pdf از هستی_س

دانلود رمان دانشجوهای شیطون از هستی_س با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

آقا اینجا سه تا دخترا داریم …  اینا همين چلغوزا سه تا پسرم داریم … که متاسفانه ازشون رونمایی نمیشه اینا درسته ظاهری شبیه انسان دارم … ولی سه نمونه موجودات ما قبل تاریخن که با یه سری آزمایشاته درونی و بیرونی این شکلی شدن… خب…  اینا طی اتفاقاتی تو دانشگاهشون با هم به جنگ برميخيزند و معلوم نیس کی این جنگو جدال تموم میشه … و باید بگم که تمام این اتفاقات مخلوط شده با طنزها که مطمئنم خنده رو لباتون میاره … پایان خوش

خلاصه رمان دانشجوهای شیطون

برین گورتونو گم کنین ما دو تا کفتره (پرنده)عاشق و با هم تنها بزارین..پگاه که اصن به رویه مبارک نیاورد ولی کیمیا که گرفته بود دستشو کشید و رو به من با لبخند گفت: -عزیزم ما میریم من خودم پگاهو میرسونم بای گل مبعد به زور پگاهو کشید برد..بعله دیگه مگه جلو غریبه ها من یه عزیزم ازینا بشنوم وگرنه باید تو خواب ببینم… والا…

این پسره که اگه اشتباه نکنم بهروزی بود با خجالت (اخی گوگولی خجالت نکش دخترم)گفت -ام میشه بریم سلف؟؟با همون نیشه گشاد گفتم: -بله حتما الان یه رب بود که رو به رویه هم، تو سلف نشسته بودیم.عینه بز داشت نگام میکرد، نگاهشم میکردم سریع نگاشو می دزدید. آخرش اعصابم ریخت به هم با جیغ گفتم:«آقای بهروزی! کاری ندارین من برم گم شم؟»

با دست پاچگی اشاره کرد ساکت شم، همه داشتن نگاهمون می کردن،که یه لبخند مکش مرگما تحویلشون دادم. برگشتم به به روزی نگاه کردم…آب دهنشو قورت داد و با استرس زل زد تو چشام. جون بکن دیگه اه اه اه: -ام… خب…سخته راستش چپ چپی نگاش کردم که چشماشو بست تند تند گفت:«خب می خواستم بگم دوست دارم! اگه توام منو دوس داری بیام با…

 

 

اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا