دانلود رمان دوری ات زمینم میزند pdf از سپیده فرهادی با لینک مستقیم
دانلود رمان دوری ات زمینم میزند pdf از سپیده فرهادی
دانلود رمان دوری ات زمینم میزند از سپیده فرهادی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
یه دختری که با پسر عموش نامزد میکنه پسره عاااشق دختره اس ولی دخترِ سر به هواست و دلش ازادی میخواد برای همین از پسره جدا میشه کادوهای پسره رو پس میده، حالا چند سال گذشته دختره سخت پشیمونه ولی کوروش محل نمیده و…
خلاصه رمان دوری ات زمینم میزند
در کویری برهوت به سوی سراب خیالاتم قدم برداشتم.کرکس های بی رحم به روح خسته ام حمله ور شده اند. تشنه و در میان تنهای سراب خیالت را می بینم.با صدای بغض آلودم، با نفس های سنگین و گرمم، بلند صدایت زدم این سکوت وهم آلود هم جوابم را نمی دهد روی شن های داغ می نشینم. کمی…کمی آب می خواهم لب های ترک خورده ام خون آلودند. قرمز و قطره قطره روی زمین می چکند. عرق های پیشانی ام یک به یک لباسم را تر می کنند.
نه، این سهم من نیست باید این فاصله ها را برداشتم … بیا تا صدای دست های تنهایم را امید بخش دلم را شاد و روحم را تازه کن تا اگر باز هم تنهایی را سهم این روزهایم داشته باشم دوری ات زمینم می زند…قلم را روی میز گذاشتم و با خستگی شیرینی نفس بلندی کشیدم. به کلماتی که با قلبم دست و پنجه نرم می کرد، چشم دوختم ودر نهایت عینک را با حس خیلی خوبی از روی چشم هایم برداشتم و دستانم را در هم قالب و در امتداد هم کشیدم. جانم! با صدای شکستن مفصل هایم خستگی از تنم بیرون ریخت. گوشه ی لبم را به دندان گرفتم. با همه ی وسواسی که به خرج داده بودم، هنوز هم دو دل بودم. ابرویی بالا انداختم و لب باز کردم: بدک نشدی! بریم ببینیم می تونی جادو کنی یا نه!