دانلود رمان فنا pdf از ستاره شجایی مهر با لینک مستقیم

دانلود رمان فنا از ستاره شجایی مهر با فرمت pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

اسکناس کهنه ی پنجاه تومانی را از کیف دستی مشکی رنگش بیرون می آورد و به طرف آسیه بوفه دار مدرسه می گیرد. دوتا ساندویچ کتلت.. اسیه سر تکان می دهد و دستش برای گرفتن اسکناس جلو می اید. یکی رو خیار شور نذاریا. آسیه لبخند کجی می زند و مقنعه اش را جلوتر می کشد.

خلاصه رمان فنا

می دونم سوگند خیارشور دوست نداره. لازم نیست هروقت میای تکرار کنی. فرزانه به لبخندی کم رنگ اکتفا می کند و جلوی بوفه به انتظار سوگند می ایستد. مهسا و دوستش نغمه را می بیند که سمت بوفه می آیند. اخم هایش با دیدن آن دو نفر تو هم می رود. هیچ حوصله ی افاده های شان را نداشت. مهسا با دیدن سوگند مزه پرانی اش را شروع می کند.

به به فرزانه خانم، مادر ریاضیات کلاس و با نغمه شروع به خندیدن می کند. فرزانه با همان اخم نگاه از آن ها می گیرد و جوابشان را نمی دهد. مهسا که بی توجه ایش را می بیند بی خیال می شود و رو به اسیه می کند. دوتا از همبرگر همیشگیت. پرو پیمون باشه ها و از گوشه ی چشم به چهره ی درهم فرزانه چشم می دوزد.حاضریم پول کتلت بعضیا رو هم حساب کنیما.

همیشه از اینکه صراحتا بی پولی فرزانه را توی صورتش می زند حس غرور می کند. فرزانه با اخمی غلیظ تر به طرفش سر می چرخاند و با تن صدای بلندی می گوید: خفه شو.. اسیه مداخله می کند: اروم تر. اینجا که جای دعوا نیست. مهسا شانه بالا می اندازد. می بینی که بعضیا زود وحشی بازی در میارن.. فرزانه سمت مهسا قدم برمی دارد. یه بار دیگه تکرار کن و ببین چطوری گیساتو می کشم و دور حیاط می چرخونمت. اسیه عصبی می شود..