رمان

دانلود کتاب نتردام دوپاری اثر ویکتور هوگو

دانلود رایگان کتاب نتردام دوپاری از ویکتور هوگو

دانلود کتاب نتردام دوپاری از ویکتور هوگو با لینک مستقیم

در مورد کتاب نتردام دوپاری بیشتر بدانیم :

گوژپشت نتردام یا نتردام دوپاری(به فرانسوی: Notre-Dame de Paris) رمانی است

به قلم ویکتور ماری هوگو، نویسنده فرانسوی که در ۱۸۳۱ انتشار یافت.

این کتاب یکی از آثار ادبی برجستهٔ جهان است که در سبک رمانتیک نگاشته شده است.

هوگو در مقدمه کتاب مینویسد:

((چند سال پیش نویسنده این کتاب به هنگام تماشا یابهتر بگوییم ضمن کاوش در کلیسای نتردام

در یکی از زوایای تاریک برجهای آن کلمه ANATKH را که دستی عمیقاً بر یکی از دیوارها کنده بود

مشاهده کرد.))… ((کسی که این کلمه را بر دیوار برج کلیسای نتردام نقش زده بود چندین قرن پیش از جهان رخت بربسته

و نوشته او هم بدنبال وی ناپدید گردیده، پایان عمر کلیسا نیز بسیار نزدیک است.

کتاب حاضر در مورد سنگ نوشته مزبور به رشته تحریر در آمده‌است.))

در مورد نویسنده کتاب نتردام دوپاری بیشتر بدانیم:

ویکتور ماری هوگو (فرانسوی: Victor Marie Hugo؛ ۲۶ فوریه ۱۸۰۲م. – ۲۲ مه ۱۸۸۵م)

شاعر، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی بود.

او به عنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد.

آثار او به بسیاری از اندیشه‌های سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره کرده و بازگوکننده تاریخ معاصر فرانسه است.

از برجسته‌ترین آثار او بینوایان، گوژپشت نتردام و مردی که می‌خندد است.

مشهورترین کارهای هوگو در خارج از فرانسه بینوایان و گوژپست نتردام است

و در فرانسه بیشتر وی را برای مجموعه اشعارش می‌شناسند.

ویکتور هوگو در سال ۱۸۲۲ با آدل فوشه دوست دوران کودکی خود ازدواج کرد.

آدل فوشه دختری بود سبزه‌روی با موهای مشکی و ابروانی کمانی.

او در ۱۶ سالگی بانویی خوش‌سیما و جذاب بود. آدل فوشه اولین عشق ویکتور هوگو بود

و ویکتور او را بسیار تحسین می‌کرد.

دوران نامزدی آدل و ویکتور را می‌توان به عنوان تراژدی عاشقانه توصیف کرد.

ویکتور و آدل همدیگر را از بچگی می‌شناختند. دو خانواده فوشه و هوگو با هم بسیار صمیمی بودند

و بچه‌هایشان هم با هم بزرگ شدند. زندگی عاشقانه هوگو زمانی آغاز شد که نوجوانی بیش نبود.

او عاشق آدل، دختر همسایه‌شان شد. مادر ویکتور او را از این عشق منع کرد.

خلاصه ی کتاب

در پاریس قرن پانزدهم، دختر کولی جوان و زیبایی بنام اسمرالدا به همراه بز باهوش خود جالی میرقصید و برنامه اجرا میکرد.

کلود فرولو، رییس شماسهای نتردام و راهبی که نفس شکنجه‌اش میدهد

در نهان عاشق اسمرالدا شده‌است، او سعی می‌کند با کمک کازیمودو، ناقوس زن گوژپشت و بدشکل نتردام اسمرالدا را برباید،

ولی با دخالت کاپیتان فوبوس دوشاتوپر ناکام میماند و کازیمودو دستگیر میشود.

کازیمودو را در میدان اعدام با شلاق مجازات میکنند

و تنها اسمرالدا که قلبی مهربان دارد به او کمک می‌کند

و جرعه‌ای آب به او میدهد: ((دخترک بدون اینکه سخنی بر زبان راند به محکوم نزدیک شد، گوژپشت میخواست به هر قیمتی شده خود را از وی کنار کشد.

ولی دختر قمقمه‌ای را که بر کمربند آویخته بود باز کرد

و به آرامی آن را با لب سوزان مرد بینوا آشنا ساخت.

در چشم شرربار و خشک گوژپشت اشکی حلقه زد و بر چهره نازیبای او فروغلطید.

شاید این نخستین قطره اشکی بود که در سراسر زندگی از دیده فرو میریخت.

لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید.

در صورت درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد .

اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا