دانلود رمان اوشیدا
تومان20,000
ناموجود
دانلود رمان اوشیدا از دوشیزه با لینک مستقیم+pdf
خلاصه رمان اوشیدا
-آویشن؟! اینجا چرا نشستی؟! با صدای متعجب آوند سرم و از رو زانوهام برداشتم و سعی کردم لبخندی رو لبای یخ زده ام بنشونم. اونم انقدر کمرنگ بود که تو این تاریکی هوا محال بود به چشم آوند برسه.-سلام داداش! -سلام! میگم اینجا چرا نشستی؟ چرا نرفتی تو؟ از جام بلند شدم و دستی به پشت مانتوم کشیدم. -انگار نیست سمانه! -نیست؟ مگه میشه؟ کجا رفته؟ ….
-سمانـــــه؟ کجایی تو؟ به ثانیه نکشید که سمانه جلوی در ورودی ظاهر شد و من بهت زده سر جام موندم! -اینجام! داد چرا میزنی؟ بعد نگاهی بهم انداخت و با بی تفاوت ترین لحن ممکن گفت: -عه! تو کی اومدی؟ خیره تو چشماش با اخم گفتم: -یه ساعتی میشه. صدای آوند از پشت سرم اومد: -پشت در مونده تو این سرما. کجا بودی که در و باز نکردی؟
مثل همیشه زد به در کولی بازی: -اوه! همچین میگی سرما انگار وسط زمستونیم. یه دیقه پاشدم رفتم حموم، نمیدونستم میخواید شرف یاب بشید وگرنه قبلش حتماً اجازه میگرفتم. …. -بیا تو آویشن!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.