دانلود رمان انقضای عشق تو

دانلود رمان انقضای عشق تو از آذر یوسفی و زهرا زنده دلان با لینک مستقیم+pdf

خلاصه رمان انقضای عشق تو

با این فکر لبخند رضایت مندی روی لب هام جاخوش کرد و بی تعلل شماره ی پارسا رو گرفتم. کمی بوق خورد و بعد صدای جدیش پشت گوشی پیچید: -جانم؟ به یک باره لبخندم جمع شد. پارسا و اینطور سلام و علیک کردن عجیب بود. به روی خودم نیاوردم و با لحن گرمی گفتم: -چطوری داداش؟ مکثی کرد و انگار داشت سعی می کرد خودش رو عادی جلوه بده اما من می دونستم رفیق چندین و چند ساله ام مثل همیشه نیست: -خوبم داداش، تو چطوری؟ کجایی؟

مشت های پی در پی ام به فرمون و خالی کردن حرصم روی پدال نشون از کلافگی و عصبانیتم می داد. ترجیح دادم موزیکی پلی کنم تا بلکه آروم بشم اما خودم هم بعید می دونستم به سبک زندگی سابقم آروم بشم. دلم یه جای خلوت می خواست، بدون مزاحم، بدون اعصاب خوردی و گریه، بدون التماس، بدون فکرای مزخرف! دلم برای دورهمی های شبونه م تنگ شده بود، شاید درد این روزام همین بود.