رمان

دانلود کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو

دانلود رایگان کتاب کوری از ژوزه ساراماگو

دانلود کتاب کوری از ژوزه ساراماگو با لینک مستقیم

در مورد کتاب کوری بیشتر بدانیم :

رمان پیش رو یکی از برترین رمان های جهان و برنده جایزه نوبل سال ۱۹۹۸ میلادی می باشد .

نویسنده این رمان در سال ۱۹۲۲ در نزدیکی لیسبون در خانواده ای تنگدست بدنیا آمد

و به دلیل فقر نتوانست تحصیلات دانشگاهی اش را تمام کند و در یک آهنگری به کار مشغول شد تا بتواند

به طور پاره وقت به تحصیلش ادامه دهد.رمان “کوری” در سال ۱۹۹۵ منتشر شد.

ساراماگو می گوید:” این کوری واقعی نیست، تمثیلی است.

کور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسان ها عقل داریم و عاقلانه رفتار نمی کنیم….”کوری” یک از خاص است؛

یک رمان معترضانه اجتماعی – سیاسی، که آشفتگی اجتماع و انسانهای سردرگم را در دایره افکار خویش و مناسبات اجتماعی بیان میکند.

در مورد نویسنده کوری بیشتر بدانیم:

ساراماگو در کوری (Ensayo sobre a cegueira)، تعهد و باور عمیق خود را به عدالت اجتماعی،

احترام به خرد و عقل سلیم همراه با تزکیه روح و جسم که تنها راه ضمانت پیدار ماندن هر جامعه‌ای است،

به ارمغان آورده است. کوری در سال 1995 منتشر و ساراماگو به خاطرش برنده جایزه نوبل سال 1998 شد.

او در مورد‌‌ی این رمان می‌گوید: «این کوری واقعی نیست، تمثیلی است.

کورشدن عقل و فهم انسان است. ما انسان‌ها عقل داریم و عاقلانه رفتار نمی‌کنیم…»

همچنین ساراماگو کلام پیچیده و چند پهلویش را در دهان تک تک شخصیت های کتاب و مخصوصا در پایان،

در دهان زن دکتر گذاشته است: «چرا ما کور شدیم، نمیدانم. شاید روزی بفهمیم.

می‌خواهی عقیده مرا بدانی؟ بله، بگو، فکر نمی‌کنم ما کور شدیم. فکر می‌کنم ما کور هستیم.

کور، اما بینا. کورهایی که می‌توانند ببینند، اما نمی‌بینند»

خلاصه ی کتاب

عابرانی که در انتظار روشن شدن چراغ عبور، کنار خط‌کشی جمع شده بودند،

راننده اتومبیل را دیدند که از پشت شیشه دست تکان می‌دهد. اتومبیل‌های پشت‌سر، بی‌وقفه بوق می‌زدند.

تعدادی از رانندگان از اتومبیل خود پیاده شدند تا اتومبیل از کارافتاده را به کناری بکشند و راه را بگشایند.

خشمگین، مشت بر شیشه می‌کوبیدند. راننده اتومبیل، سر به طرف آن‌ها بر‌گرداند،

نخست به یک‌سو و سپس به سوی دیگر نگریست. از حرکت لبان او به نظر می‌رسید

عبارتی را با فریاد تکرار می‌کند. این عبارت، نه از یک واژه، که از سه واژه تشکیل می‌شد.

فردی در را ‌گشود و همه ‌شنیدند که راننده گفت:

من کور شده‌ام!
کسی این سخن را باور نکرد. با یک نگاه آشکار بود که چشمان مرد کاملا سالم و عنبیه آن صاف و شفاف است.

سفیدی مردمک چشم او همچون چینی بود. چشمان بیرون‌زده، صورت چروکیده و ابروان تابدار مرد نشان می‌داد که بسیار نگران است.

با حرکتی سریع، مشت‌های گره‌کرده خود را در مقابل چشم آورد شاید بتواند

آخرین تصویری را که پیش از آن رویداد دیده است، در ذهن نگه‌دارد.

چراغ چهارراه قرمز شد. مردم به راننده کمک کردند از اتومبیل پیاده شود. مرد نومیدانه تکرار کرد:

من کور شده‌ام! من کور شده‌ام!

لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید.

به درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد .

اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا