داستان

دانلود کتاب مرقد آقا اثر نیما یوشیج

دانلود رایگان کتاب مرقد آقا از نیما یوشیج

دانلود کتاب مرقد آقا از نیما یوشیج با لینک مستقیم

در مورد کتاب مرقد آقا بیشتر بدانیم :

قصه مرقد آقا در سال 1309 نوشته شده و داستان ساده و دلنشین و در عین حال طنز آمیزی دارد

که ریشه از قرن 8 هجری میگیرد. حکایت تعصبات و جهل عوام منطقه ای آشناست

که در این میان همیشه عده کمی پیدا میشوند که با آگاهی از سادگی مردم عامی، عقاید مذهبی شان را به سوی خرافاتی ابلهانه می رانند.

در این داستان طنز آمیز آنچه که جالب است تراژدی زندگی ستار است.

ستار که در ابتدا خود باعث بوجود آمدن یک اعتقاد کاذب در بین عوام می شود

و بعد عوام فریبی ،از این اعتقاد کاذب مردم استفاده میکند و در اخر خود ستار قربانی این حادثه می شود.

در مورد نویسنده مرقد آقا بیشتر بدانیم:

علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج (زادهٔ ۲۱ آبان ۱۲۷۶ – درگذشتهٔ ۱۳ دی ۱۳۳۸) شاعر معاصر ایرانی و بنیان‌گذار شعر نوین و ملقب به پدر شعر نو فارسی است.

نیما یوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه، که مانیفست شعر نو فارسی بود.

در فضای راکد شعر ایران، انقلابی به پا کرد.

نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید.

شعر نو عنوانی بود که خودِ نیما بر هنر خویش نهاده‌ بود.

تمام جریان‌های اصلی شعر معاصر فارسی وامدار این انقلاب و تحولی هستند که نیما نوآور آن بود.

بسیاری از شاعران و منتقدان معاصر، اشعار نیما را نمادین می‌دانند

و او را هم‌پایهٔ شاعران سمبولیست بنام جهان می‌دانند.

نیما همچنین اشعاری به زبان مازندرانی دارد که با نام «روجا» چاپ شده‌ است.

همچنان نیما با بهره‌گیری از عناصر طبیعی با بیانی رمزگونه به ترسیم سیمای جامعه پرداخته‌ است.

خلاصه ی کتاب

برادر من چاق و تندرست است. آدم‌های گردن کلفت که در ایل ما هستند

و دست از دو طرف شانه، بالای چوب می اندازند و به سنگینی، ورزا را از کوه بالا و پایین می کنند،

از او حساب می برند. با دستش نعل را پاره می کند.

مثل پدر شما که می گویید الاغ را بلند کرده از پله ها بالا می برد.

اما سواد کوره بیش تر ندارد و در چادر برای او شاهنامه می خوانند.

او چرت می زند و چه قدر خنک و بی مزه. زیرا عشقش در جای چندان دل چسب و مایه دار نیست.

راجع به قاطر است و بعد مادیان.

شاید مادیان را هم برای این که کره ی قاطر از او می کشد، دوست دارد.

موقع گوش دادن به شعرهای شاهنامه هم به یاد قاطرهای خودش هست، چنان که هر عاشقی البته به یاد آن است

که به او عشق دارد.

او کسی است که برای خریدن قاطر با من در سر ترکه ی پدر، کارش به مرافعه کشید.

گفت: «من بالغم. مال مرا به دست خودم بده. برادر بزرگ که تو باشی نباید با من اینطور بکنی»

لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید.

به درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد .

اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا