داستان

دانلود کتاب سگ ولگرد اثر صادق هدایت

دانلود رایگان کتاب سگ ولگرد از صادق هدایت

دانلود کتاب سگ ولگرد از صادق هدایت با لینک مستقیم

در مورد کتاب سگ ولگرد بیشتر بدانیم :

سگ ولگرد داستان کوتاهی از صادق هدایت است که نخستین بار در سال ۱۳۲۱ خورشیدی همراه با هفت داستان دیگر در مجموعه‌ داستان سگ ولگرد در تهران منتشر شد.

داستان آن در موردٔ سگ اصیل اسکاتلندی به نام پات است

که پس از گم کردن صاحب خود، سرگردان شده و از سوی انسان‌ها مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد.

«سگ ولگرد» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه نوشته صادق هدایت(۱۳۳۰-۱۲۸۱)

داستان‌نویس معاصر ایرانی است.

سبک نو و خاص هدایت در نوشتن داستان‌های کوتاه، او را الگوی نویسندگان بعد از خود کرده است.

داستان‌های کوتاه این مجموعه شامل «سگ ولگرد»، «دن ژوان کرج»، «بن‌بست»، «کانیا»، «تخت ابونصر»، «تجلی»، «تاریک‌خانه» و «میهن‌پرست» است.

در مورد نویسنده کتاب سگ ولگرد بیشتر بدانیم:

صادق هدایت (زادهٔ ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ – درگذشتهٔ ۱۹ فروردین ۱۳۳۰) نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی بود.

او را همراهِ محمدعلی جمال‌زاده و بزرگ علوی و صادق چوبک یکی از پدران داستان‌نویسی نوین ایرانی می‌دانند.

هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران و نیز، روشنفکری برجسته بود.

بسیاری از پژوهشگران، رمانِ بوف کور او را مشهورترین و درخشان‌ترین از ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند.

هرچند آوازهٔ هدایت در داستان‌نویسی است،

امّا آثاری از متون کهن ایرانی مانند زند وهومن یسن و نیز از نویسندگانی مانندِ آنتون چخوف و فرانتس کافکا و آرتور شنیتسلر و ژان پل سارتر را نیز ترجمه کرده‌است.

حجم آثار و مقالات نوشته شده در موردٔ نوشته‌ها، زندگی و خودکشی صادق هدایت گواهِ تأثیر ژرف او بر جریان روشنفکری ایران است.

شمار بسیاری از سخنوران ایرانی نسل‌های بعدی، از غلامحسین ساعدی و هوشنگ گلشیری و بهرام بیضایی تا رضا قاسمی و عباس معروفی

و دیگران، هر یک به نوعی کمتر یا بیشتر تحت تأثیر کار و زندگی هدایت واقع شده و در مورد‌اش سخن گفته‌اند.

خلاصه ی کتاب سگ ولگرد از صادق هدایت

تمام قوای خودش را جمع کرده بود و جست‌ و خیزهایی از روی ناامیدی برمی‌داشت.

اما اتومبیل از او تندتر می‌رفت. ـ او اشتباه کرده بود. علاوه بر اینکه به دو اتومبیل نمی‌رسید،

ناتوان و شکسته شده بود.

دلش ضعف می‌رفت و یک‌‌مرتبه حس کرد

که اعضایش از اراده‌ی او خارج شده و قادر به کمترین حرکت نیست.

تمام کوشش او بیهوده بود.

اصلاً نمی‌دانست چرا دویده، نمی‌دانست به کجا می‌رود، ‌نه راه پس داشت و نه راه پیش. ایستاد. له‌له می‌زد، زبان از دهنش بیرون آمده بود.

جلوی چشم‌هایش تاریک شده بود.

با سر خمیده، به زحمت خودش را از کنار جاده کشید و رفت در یک جوی کنار کشتزار، شکمش را روی ماسه‌ی داغ و نمناک گذاشت، و با میل غریزی خودش که هیچ وقت گول نمی‌خورد، حس کرد

که دیگر از اینجا نمی‌تواند تکان بخورد. سرش گیج می‌رفت

افکار و احساساتش محو و تیره شده بود، درد شدیدی در شکمش حس می‌کرد و در چشم‌هایش روشنایی ناخوشی می‌درخشید.

در میان تشنج و پیچ و تاب، دست‌ها و پاهایش کم‌کم بی‌حس می‌شد

عرق سردی تمام تنش را فرا گرفت. یک ‌نوع خنگی ملایم و مکیفی بود…

لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید.

در صورت درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد .

اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا