داستان

دانلود کتاب سنگی بر گوری اثر جلال آل احمد

دانلود رایگان کتاب سنگی بر گوری از جلال آل احمد

دانلود کتاب سنگی بر گوری از جلال آل احمد با لینک مستقیم

در مورد کتاب سنگی بر گوری بیشتر بدانیم :

سنگی بر گوری نام کتابی است از جلال آل‌احمد. این کتاب کم حجم در شش فصل نوشته شده‌است.

آل‌احمد این کتاب را در سال ۱۳۴۲ به نگارش درآورد اما تا سال ۱۳۶۰ یعنی ۱۲ سال پس از مرگ اش منتشر نشد.

ماجرای کتاب، تک‌گویی راوی است در مورد این موضوع که خودش (جلال) و همسرش (سیمین دانشور) صاحب فرزند نمی‌شوند.

کتاب با این جمله شروع می‌شود: « هر آدمی سنگی است بر گور پدرش » راوی ابتدا به توصیف شرایط زندگی خانوادگی‌اش می‌پردازد

و سپس راه‌های مختلفی که برای فرزنددار شدن مطرح بوده را برمی‌شمارد

و از تجربیات خود و همسرش در آزمودن برخی از این راه‌ها می‌گوید؛ از آزمودن شیوه‌های پزشکی تا پیروی و اجرای برخی باورهای خرافی قدیمی و یا حتی قبول کردن سرپرستی کودکی یتیم.

نثر کتاب نمونه خوبی از نثر ویژهٔ آل‌احمد است

در مورد نویسنده سنگی بر گوری بیشتر بدانیم:

جلال آل‌احمد (۲ آذر ۱۳۰۲ و براساس برخی روایت‌ها ۱۱ آذر ۱۳۰۲، تهران – ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، اَسالِم، گیلان)

روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود.

آل‌احمد در دههٔ ۱۳۴۰ به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر بسزایی گذاشت.

نویسندگانی چون نادر ابراهیمی و غلامحسین ساعدی از او تأثیر گرفتند.

جلال آل‌احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانواده‌ای مذهبی در محلهٔ سیدنصرالدین شهر تهران به‌دنیا آمد. وی پسرعموی سید محمود طالقانی بود.

خانوادهٔ او اصالتاً اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بود. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت.

پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سیداحمد طالقانی، به او اجازهٔ درس‌خواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او تسلیم خواست پدر نشد.

خلاصه ی کتاب

در کتاب سنگی بر گوری جلال از نداشتن فرزند می‌گوید

فرزندی که اصلا وجودش ضروری است یا نه؟ کشمکش‌های درونی جلال در این کتاب جذاب است

مخصوصا اینکه او در شرح ماجراها به حقیقت پایبند بوده است. حقیقتی که شاید به مذاق هرکسی خوش نیاید

اما او از پنهان‌کاری خودداری کرده و هر آنچه را که در زندگی کاملا خصوصی‌اش رخ‌داده بیان کرده است.

او در مورد زندگی خانوادگی‌اش می‌گوید، در مورد خود و سیمین و اینکه سخن‌های دیگران چقدر آن‌ها را وادار کرده تا به بچه و خالی بودن حضور آن در زندگی‌شان فکر کنند.

سیمین و جلال تمام راه‌ها را برای داشتن فرزند امتحان می‌کنند

پیش دکترهای مختلف رفته و به سراغ جادو و همین‌طور طب سنتی و نذرونیاز و حتی به دنبال به سرپرستی گرفتن بچه می‌روند.

او می‌گوید ما دو دیواریم که هیچ کوچه‌ای میانمان نیست.

جلال می‌گوید هر فرزندی سنگ‌قبر پدر خویش است و می‌گوید

او آخرین سنگ‌قبر از نسل خودش است. گاهی بی‌فرزندی برایش سخت است و گاهی از این ماجرا خرسند است

و هدفش را از زندگی چیزی جز نوشتن نمی‌داند.

لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید.

به درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد .

اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا