رمان

دانلود کتاب توپ مرواری اثر صادق هدایت

دانلود رایگان کتاب توپ مرواری از صادق هدایت

دانلود کتاب توپ مرواری از صادق هدایت با لینک مستقیم

در مورد کتاب توپ مرواری بیشتر بدانیم :

توپ مرواری کتابی است تاریخی که صادق هدایت با دستاویز کردن توپ مرواری نوشته است.

کتاب در قالب طنز است.

توپ مرواری توپی است که آخرین باری که آن را دیدم در ورودی یک ساختمان نظامی در خیابان سی تیر فعلی و قوام السلطنه سابق بود.

گویا ساختمانی وابسته به وزارت خارجه است.

هدایت رد حضور توپ در ایران را می‌گیرد و با آن در تاریخ به عقب بر می‌گردد.

و این گونه است که از خامه عنبر سرشتش کتابی تاریخی و بی تا، در صد و بیست صفحه به رشته تحریر در می‌آید.

هدایت برای همه اتفاقات تاریخی که بیان می کند،

دلایل قاطع و غیر قابل انکاری ارائه می‌دهد. تاریخ دریانوردی را در این کتاب می‌بینیم. و این که به طور مثال :

*چرا به جای مارکوپولو، قریستوفر قلمبوس آمریکا را کشف کرد. و چگونه پای آمریق وسبوس در این میان باز شد.

در مورد نویسنده کتاب توپ مرواری بیشتر بدانیم:

صادق هدایت (زادهٔ ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ – درگذشتهٔ ۱۹ فروردین ۱۳۳۰) نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی بود.

او را همراهِ محمدعلی جمال‌زاده و بزرگ علوی و صادق چوبک یکی از پدران داستان‌نویسی نوین ایرانی می‌دانند.

هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران و نیز، روشنفکری برجسته بود.

بسیاری از پژوهشگران، رمانِ بوف کور او را مشهورترین و درخشان‌ترین از ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند.

هرچند آوازهٔ هدایت در داستان‌نویسی است،

امّا آثاری از متون کهن ایرانی مانند زند وهومن یسن و نیز از نویسندگانی مانندِ آنتون چخوف و فرانتس کافکا و آرتور شنیتسلر و ژان پل سارتر را نیز ترجمه کرده‌است.

حجم آثار و مقالات نوشته شده در موردٔ نوشته‌ها، زندگی و خودکشی صادق هدایت گواهِ تأثیر ژرف او بر جریان روشنفکری ایران است.

شمار بسیاری از سخنوران ایرانی نسل‌های بعدی، از غلامحسین ساعدی و هوشنگ گلشیری و بهرام بیضایی تا رضا قاسمی و عباس معروفی

و دیگران، هر یک به نوعی کمتر یا بیشتر تحت تأثیر کار و زندگی هدایت واقع شده و در مورد‌اش سخن گفته‌اند.

خلاصه ی کتاب

اگر باورتان نمی شود بروید از آنهایی که دو سه خشتک از من و شما بیشتر جر داده اند بپرسید.

گیرم که دوره برو بروی توپ مرواری را ندیده باشند.

حتمن از پیرو پاتالهای خودشان شنیده اند.

این دیگر چیزی نیست که من بخواهم از تو لنگم در بیاورد.

عالم و آدم می دانند که در زمان شاه شهید، توپ مرواری، توی میدان ارگ، شق ورق روی قنداقه اش سوار بود.

بر و بر نگاه می کرد. بالای سرش دهل و نقاره می زدند.

هر سال شب چهار شنبه سوری دورش غلغله شام می شد.

تا چشم کار می کرد مخدرات یائسه ، بیوه های نروک ورچروکیده، دختهای تازه شاش کف کرده،

ترشیده های حشری یا نابالغ های دم بخت، از دور و نزدیک هجوم می آوردند و دور این توپ طواف می کردند.

لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید.

در صورت درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد .

اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا