رمانرمان عاشقانه

دانلود رمان گرداب pdf از سهیلا ترابی با لینک مستقیم

دانلود رمان گرداب pdf از سهیلا ترابی

دانلود رمان گرداب از سهیلا ترابی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

سایه داستان عشق یک دختر 22 ساله به حامد مرد 40 ساله ای رو روایت می کنه، سایه عاشق و دلباخته دوست پدرشه…برای رهایی از این عشق با نوید دوست میشه، دست روزگار نوید و حامد رو در مقابل هم قرار میده…

خلاصه رمان گرداب

در راهرو جلوی آینه ی کنسول طلایی، مشغول زدن رژ لب جامد بود، باصدای بلند مادرش از جا پرید، رژ لب روی چانه اش کشیده شد، با عصبانیت داد زد.-اه…مامان الان چه وقته صدا زدنه؟! سریع به طرف اتاف دوید، دستمال مرطوب را از داخل میز توالت کوچک و صورتی اش بیرون کشید، دوباره به سمت آینه کنسول دوید، صدای مادرش بلندتر بود.

-حداقل تا بابات اینا می رسن بیا میزو بچین! سریع مشغول پاک کردن رژ لب شد؛ با اخم گفت: -خوب به مریم خانم می گفتی بچینه دیگه! مادرش با سینی حاوی لیوان ها با حرص از آشپزخانه خارج شد؛ مشغول چیدن لیوان ها روی میز ناهار خوری شد و کلافه گفت: -مریم بیچاره کار داشت، در ضمن اگه نمی دونی باید بهت بگم کار اون نظافته، بقیه کارا دیگه وظیفه ش نیست.

صدای زنگ در به صدا در آمد ، نگار خانم هول هولکی آخرین لیوان را گذاشت گفت: -بفرما ، اومدن، من میرم شال سرم کنم. سایه دستپاچه شال همرنگ سارافون قرمزش را از روی کنسول برداشت و روی سرش انداخت، برای آخرین بار نگاهی به صورتش انداخت، چشم های سبز و موهای طلایی اش، صورت سفید و بدون خط و جوشش، کاملا شبیه مادرش بود و صورت کشیده و قد بلندش را از پدرش به ارث برده بود، اما اندام لاغرش نتیجه ی کم خوری و ورزشی بود که به شدت به آن علاقه داشت، صدای مادرش دوباره بلند شد. -لااقل بیا برو درو باز کن!

اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا