دانلود رمان هنوزم عاشقتم pdf از کیمیا رنجبر با لینک مستقیم

دانلود رمان هنوزم عاشقتم از کیمیا رنجبر با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

وارد شرکت شدم صدای پاشنه کفشم در سالن بزرگ شرکت میپیچید.هر کس که سلام میکرد، از سر راهم کنار میرفت. به آناهیتا که رسیدم بلند شد، سلام
کرد و خواست شروع کند مانند هر روز به گفتن کارهای روزانه و جلساتم.

خلاصه رمان هنوزم عاشقتم

دستم را آوردم بالا که ساکت شد، به سمتش چرخیدم و دستم را تکیه دادم به میزش. گفتم: احسان اومده؟بله آقای معینی یک ساعتی هست که اومدن،تا نیم ساعت دیگه هم جلستون شروع میشه، خوبه.منتظر قهوه ام هستم فقط لطفا کسی مزاحم نشه.در اتاق را با کلید باز کردم و به داخل اتاق رفتم .تکیه دادم به میز و شالم را برداشتم،دستم را فرو کردم در موهایم. همانطور که کف سرم را با ناخنهایم ماساژ میدادم سعی میکردم اتفاقاتی که در حال وقوع بود را هضم کنم.در اتاق باز شد،حتی حوصله ی باز کردن چشم هایم را هم نداشتم،صدای قرار گرفتن فنجان…

قهوه روی میز را شنیدم و بعد دست سردی که روی دستم قرار گرفت.دستم را با شتاب عقب کشیدم و چشمم را باز کردم،آیدا را دیدم که با آن چشمهای درشتش به من زل زده بود. سریع گفتم: مگه نگفتم کسی مزاحمم نشه؟حالا ما شدیم مزاحم کیمیا خانم؟برات قهوهاتو آوردم.خب قهوه رو آوردی حالا برو بیرون.چشمهایش پر اشک شد.لب برچید و اخمهایش را در هم کشید.نفس عمیقی کشید و گفت:حواست به حرفهات باشه.مدیری باش،هر کسی که هستی حق نداری عصبانیتتو سرما خالی کنیبا اخم گفتم: شما هم نیومدی خاله بازی، شرکته قوانین خودشو داره
رفت سمت در اما با حرف بعدی ام دستش از روی دستگیره ی در افتاد:تیرداد داره ازدواج میکنه.

برگشت سمتم و گفت:خب،به تو چه؟مامان پاشو گذاشته رو خرخرهام میخواد منو ببره.انگار نه انگار …هنوز حرفم تمام نشده بود که تلفن اتاقم زنگ خورد:»بله؟