دانلود رمان مو سرخه و ارباب اتابک
تومان20,000
ناموجود
دانلود رمان موسرخه و ارباب اتابک از رویا رستمی با لینک مستقیم+pdf
خلاصه رمان موسرخه و ارباب اتابک
کنیزک مخصوص زن اولش با گریه گفت: خانم مردن، بالاخره دق کردن و مردن … انگار روح از تن اتابک جدا شد … به سمت اتاق زن اولش دوید … کنیزک چشمان درشت وحشتناکی داشت صدایش می زدند آهو جان … تیز به روناک نگاه کرد … دختره ی شوم، از اول گفتم مو قرمزا شومن، مرگ آوردی تو این خونه … به سرعت عمارت از شب عروسی، تبدیل به شب عزا شد.
آهو جان به عمد او را به داخل هول داد … دستانش آنقدر قدرت داشت که محکم از پشت روی زمین افتاد … فورا در را پشت سرش بست … زود خودش را جمع و جور کرد و بلند شد … با مشت به در کوبید … ولی آنقدر سروصدا بود که صدا به صدا نمی رسید … سروصدای سگ ها هم بلند شده بود … کنار در ماند … از جایش جم نخورد … دلش با اتابک و همسر اولش بود … یعنی واقعا قدمش نحس بود … دقیقا باید شب عروسیش این زن می مرد؟ البته بد هم نشد … دیگر هوو نداشت!
ولی مگر قرار نبود آب ها که از آسیاب افتاد فرار کند؟ می خواست خودش را به شهر برساند … جایی پیدا کند … همراه با کاری … مثلا خیاطی را بلد بود … می توانست خیاطی کند و با پولش درس بخواند … چندسال که بگذرد بالاخره ارباب اتابک بی خیالش می شود … زن سومش را میگرفت … او که شوهر نمی خواست … فقط می خواست خانم دکتر شود … عین دخترخاله اش … او هم روستایی بود … ولی شوهرخاله اش یک نجار ساده ی شهری … یک بار که به روستا آمده بود …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.