برگزیده هارمان اجتماعیرمان بوکرمان عاشقانه

دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر با لینک مستقیم

دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر

دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند از صدیقه بهروان فر با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

درد شلاق و زجر بی‌آبرویی وقتی کنار هم باشه می‌تونه بمب اتم بشه و دنیا رو خراب کنه اما نه واسه امیرعباس ما که مردونه پای زینب می‌ایسته وازش رو دست می‌خوره.. زینب دختر آزاد و شر و شیطونی که با اومدن امیرعباس مذهبی به محله اشون دچار تضاد و حس های جدیدی میشه.و بخاطر اینکه به چشمش بیاد دست به بازی خطرناکی میزنه…. بازی با آبروی امیرعباس…

خلاصه رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند

هرچه می‌خواست خم به ابرو نیاورد، شدنی نبود. سفیر شلاق هم تنش را می لرزاند، چه برسد به ضربه‌ی محکمی که پوستش را از هم درید. چشم بست و سعی کرد با شمردن ضربات، تمرکزش روی درد حاصل از آن را کم کند. یک، دو، سه، چهار، پنج و… تمام شدنی نبود. در ذهنش شروع به محاسبه کرد. چقدر مانده بود تا به عدد هشتاد برسد؟

عددها را گم کرده بود. با این درد جانکاه و بی‌پایان، شاید چند قرن طول می‌کشید تا هشتاد ضربه تمام شود. شاید خودش هم با آن ضربات تمام می‌شد. هر چه می گذشت شدت ضربه ها بیشتر می‌شد. شاید هم این تحمل بود که ته می کشید. فکر روبه‌رو شدن با کسانی که شاهد این بی آبرویی بودند، بی‌طاقت ترش کرده بود. قرار بود از این به بعد با چه رویی سر بالا بگیرد و بین این مردم زندگی کند؟ جواب نگاه‌های پرکنایه‌ی مردم کوچه و بازار را چه می داد؟ دیگر کسی پیدا می‌شد که به او اعتماد کند و رأی به پاکی اش بدهد؟

حواسش بود یک وقتی اشتباهی آخ بلندی از بین لبانش خارج نشود. دختری که چند دقیقه پیش، نامش صفحه‌ی دوم شناسنامه‌ی او را سیاه کرده بود، ترسیده‌تر از آن بود که فریاد هایش را تاب بیاورد. لب پایینش را زیر دندان برد و محکم فشرد. رگه‌های عرق از دو طرف شقیقه هایش راه گرفته بود. شمارش تعداد ضربات از دستش در رفته بود. آن‌قدر به داغ بی آبرویی فکر کرد که درد ضربات کم و ناچیز به نظر می‌رسید. لحظه‌ای از فکرش گذشت کاش دستانش باز بود و آنها را مقابل شلاق، سپر می کرد.  تموم شد، بلند شو جوون.

 

 

اطلاعات رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند

نام رمان : مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند
نویسنده رمان : صدیقه بهروان فر
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
ملیت رمان : ایرانی
ویرایستار رمان : ناولزلند
اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا