دانلود رمان عمر شکن pdf از آتنا نیسی علیپور با لینک مستقیم
دانلود رمان عمر شکن pdf از آتنا نیسی علیپور
دانلود رمان عمر شکن از آتنا نیسی علیپور با فرمت pdf،اندروید،آیفون،نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
تیارا دختری زادهی تخیل اما در عالم واقعیت دختری سر سخت و مقاوم که در واپسین روزهای مانده به هیجدهمین تولدش راز نهفته ای را میفهمد. رازی مهم که تونلی میشود و راهی باز میکند برای پرت شدن دخترک به عالمی دیگر…عالمی که متعلق به آنجاست. دنیای خیال که در آن رموز ناگفتهای باقی مانده که تیارا با جنگیدن با دشمنانی از پوست و خون خودش به آنها خواهد رسید…
خلاصه رمان عمر شکن
خمیازهای کشیدم و چشم های خمارم رو با دست مالوندم، نیم خیز شدم و پتو رو کنار زدم. نگاهم به ساعت سفیدم که به شکل لوزی بالای تختم نصب شده بود افتاد، ساعت یازده صبح بود. دیگه خواب از سرم پریده بود، دوباره خمیازهای کشیدم. از آینهی اتاقم که دورش به طرز زیبایی با رنگ سفید کار شده بود، شونه رو برداشتم؛ با شک به موهام نگاه کردم. موهای طلایی رنگم، خرمایی شده بود.چطور امکان داشت!؟بین طلایی و خرمایی کلی فرق هست!
آب دهنم رو به زور قورت دادم شاید دیروز که حموم رفتم، شامپویی که ازش استفاده کردم، مارکش خوب نبوده و باعث شده موهام این رنگی بشه. با این دلایل سعی کردم خودم رو قانع کنم.سریع موهام رو شونه کردم و از اتاق خارج شدم.نگاهم به دستم که افتاد آهی از ته دل کشیدم؛ دستبندم که یادگار دخترخالم سحر بود از دیروز گمشده بود و من در به در دنبالش بودم.
همه جای خونه روگشتم ولی پیدا نشدکه نشد خیلی دوسش داشتم. برام مهم بود. سحر سه سال پیش وقتی که همراه شوهرش به کانادا رفت اون رو بهم داد.منو سحر مثل دو تا خواهر بودیم مثل جونم از اون دستبند محافظت میکردم، اما حالا نمیدونم چطوری از دستم باز شده بود و کجا افتاده بود. نگاهم به در قهوه ای سوخته ی اتاق مامان و بابا افتاد من اونجا
نگشته بودم شاید اونجا افتاده باشه.