دانلود رمان عروس شیطان pdf از مهدیه احمدی با لینک مستقیم
دانلود رمان عروس شیطان pdf از مهدیه احمدی
دانلود رمان عروس شیطان از مهدیه احمدی با فرمت های pdf، اندروید،آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
در میان جمعیت شیاطین و انسانهای انساننما، من آن ادمی بودم که اسیر شیطان و شیطان زادهها شدم. مرا به انتخاب خودم نیاوردند، مرا برای هیچ به اینجا اوردند و میخواهند از فرزند من و شیطان،فرمانروای جهان را آموزش دهند، اما نمیدانند خدایی این میان هست، که اگر برای لحظهای نخواهد، این جمعیت همه نیست میشوند. چه خیال خامی، فرمانروایی شیطان بر زمین!
خلاصه رمان عروس شیطان
در میان ما انسانها، انسانهایی عجیب زندگی میکنند که برای خوشی های دنیوی دست به کارهای عجیب میزنند.میان این مردم هستند کسایی که دختران شان را در راه شیطان قربانی و یا هدیه به شیطان کنند. جنگی میان آتش و انسان در راه است، عروسی میان آتش میافتد و مراسمش را در خون و آتش برپا میکند. اما نوری از امید در دلش راه پیدا میکند،چنین است فرمانروایی خدا بر شیطان!
کنار اسکلت های متحرک ایستاده بودم. بعضیها در حال راه رفتن بودند و بعضیها در حال تمیز کردن سنگ قبر خود.تعدادی ناراضی از شعر سنگ قبر بودند و با هم بحث میکردند. به دستان خودم نگاه کردم، گویی زنده بودم، گونه های خود را کشیدم، آری گوشت و پوستم سرجایش قراردارد. دستی بر چشمانم کشیدم، خندیدم. من که میبینم، پس مانند اینها به جای چشم، حدقه های خالی و سیاه ندارم. اینجا نه چاق هست، نه لاغر، همه فقط چند کیلو استخوان و تارهای نازک مو دارند. صدای بلند شیپوری به گوشم رسید، تمام اسکلتها لرزیدند و صدای تلق تلق استخوان هایشان درآمده بود.
جمعیتی قرمز پوش کنارمان قرار گرفتند .میخندیدند، از کنار دندانهایشان خون میچکید. هر کدام شنل هایی سیاه به تن داشتند که کلاهشان از داخل قرمز بود، نور خوف انگیزی از کلاهشان بیرون میزد.پوستم مور مور شد، صدای دندانهای من هم به صدای استخوان اسکلت ها اضافه شد، پاهایم زمین را حس نمیکرد جمعیت شنل پوشها زیاد بود .تمام اطرافم قرمز بود! در جستجوی راهی برای فرار، اطراف را نگاه میکردم.گویی در گورستان زنده به گور بودم. به جز منه انسان، همه اسکلتها در تحرک بودند. لحظهای صدای جیغ زنی را شنیدم، از اسکلت کناری پرسیدم: