دانلود رمان سکوت شیشه ای pdf از آنالیا با لینک مستقیم
دانلود رمان سکوت شیشه ای pdf از آنالیا
دانلود رمان سکوت شیشه ای از آنالیا با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مستانه ۸ ساله است که برادرش مسعود در جبهه شهید میشود و شوهر خواهرش علیرضا از دو پا فلج میگردد . مستانه دوستی به نام شهره دارد ، یوسف برادر شهره و دوست مسعود و علیرضا است یوسف بعد از سالها حالا که دکتر شده از خارج به کشور بازگشته…
خلاصه رمان سکوت شیشه ای
داشتم تو پیاده رو میرفتم که دیدم بند کتونیم بازه … خم شدم تا بند و دور مچ پام ببندم که صدای بوق بوق یه ماشین باعث شد تا هفت هشتا فحش تو دلم بدمش … دوباره بلند شدم برم که باز بوق میزد … محلش نذاشتم … دیگه داشتم به سر خیابون میرسیدم که یه انتر جلوم ترمز کرد و صدای جیغ لاستیکاش دراومد.
اخم کردم وخواستم ببندمش به رگبار فحشای خوشگلم که دیدم … همون خانمه است… خانمه شیشه ی 206 شو که برقی بود و پایین داد وگفت: مطمئنی نمیخوای خصوصی با دخترم کار کنی؟ یه لبخند تحویلش دادم و گفت: میرسونمت … تشکر کردم و گفت: چند ساله مربی هستی خندیدم وگفتم: هشت ماهه … درس خوندی؟ دانشجوی ارشد مدیریت ورزشی ام … کارت مربی گری هم داری ؟ بله … دان شیش کاراته هستم … با لبخند تصدیق کرد وگفت: عالیه … شمارتو میدی عزیزم؟
بهش شماره تلفنمو دادم تا بعدا باهاش حرف بزنم و قرارامونو بذاریم … باز تعارف کرد که برسونتم خواستم سوار شم … اما بیخیال شدم …تشکر کردم و گفتم: اگه تمایل داشتید بهم زنگ بزنید … من روزای فرد وقتم ازاده … موافقت کرد و برام بوق زد و رفت … اینم از روزی امروز ما …