دانلود رمان تاریکی شهرت pdf از ص. مرادی با لینک مستقیم
دانلود رمان تاریکی شهرت pdf از ص. مرادی
دانلود رمان تاریکی شهرت از ص. مرادی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
همه چیز از یک افشاگری تمام عیار دربارهی ارمغانبدیع بازیگر سینمای ایران که درگیر شایعه جدایی خود با همسر سوپراستارش یزدانمَجد میباشد شروع میشود! یک فایل صوتی لو رفته از ارمغانبدیع و سهیلملکان پسر یکی از معروفترین تهیهکنندگان صنعت سینما زندگی مرموز ارمغان و یزدان را تحت شعاع قرار میدهد تا آنجا که این زوج برای پایان دادن به شایعهها…
خلاصه رمان تاریکی شهرت
چه غلطی داری میکنی سیروان! یزدان فریاد زنان به طرف سیروان هجوم میآورد و من برای نخستین بار شاهد تلخترین سکانسی که میتواند در زندگیام اتفاق بیفتد میشوم! یزدان محکم سیلی به صورت سیروان میزند و با چهرهای کبود شده از خشم همچنان فریاد میکشد.حساب چی رو شماها از زن من میپرسید؟ مگه من مُردم که اینجور تن و بدن زن منو میلرزونید؟ من میشکنم اون گوشی که گرفتی جلو صورت ارمغان تا اون اراجیفو بخونه!
مقابل نگاه بهت زدهام؛ مقابل نگاه از نفس افتادهام موبایل سیروان را چنگ میزند و روی زمین می اندازد. پایش را چندین بار روی موبایل میکوبد و ابداً قصد رها کردن یقهی سیروان را ندارد! مگه من مُردم که زنم بخواد جلو شما با شرم سر زیر بندازه؟ مگه من مُردم نامرد که میای جلو در خونهام روان زن منو به هم میریزی؟جلو که میروم همهی جانم به رعشه افتاده است. حتی دندانهایم به هم میخورند!
آن سیلی و این رفتار و حرفها حق سیروان نیستند!
بازوی یزدان را میگیرم ولی قدرت حرف زدن ندارم. چرا لال شدی؟ سیروان در مقابل فریادهای گوش خراش یزدان نگاه زیر انداخته است و هر لحظه آتش خشم یزدان بیشتر میشود! نفهمیدید هنوز که حق ندارید از گل کمتر به زن من بگید؟ نفهمیدید حرمت زنم رو اگر بخواید بشکنید سکوت نمیکنم؟ شماها هنوز نفهمیدید نباید قلب زن منو بشکنید؟ تو دیگه چرا بیوجود؟ تو مرگت چیه؟ به درک هر کی هر چی میخواد بگه وقتی من چیزی به روی ارمغان نمیارم تو کی هستی که اشک به چشمش میاری؟