دانلود رمان ارثیه ابدی pdf از سرو روحی با لینک مستقیم
دانلود رمان ارثیه ابدی pdf از سرو روحی
دانلود رمان ارثیه ابدی از سرو روحی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
الیاس پاکزاد دل در گرو دختر عمه ی چشم آبی اش …در عمارت پدر بزرگ اما پریچهر دانشجوی پزشکی که در شب نامزدی با الیاس با رامین پزشک و همکارش فرار میکند و در این سفر با رامین…
خلاصه رمان ارثیه ابدی
کسی میپرسد و به جواب میرسد، کسی هم نمی پرسد و هرگز به جواب نمیرسد، دلش خون میشود … معطل است پاسخ را بداند. نگاه میکند ، این پا و آن پا میکند… دل دل میکند. جگرش را میان دندانش میگذارد و فشارش میدهد . اما لب باز نمیکند . تا بداند… تا بفهمد … تا بشنوند ! فقط توی درد و دل هایش با خودش غرق است . سرش به گریبان و نگاهش منتظر … گوشهایش همیشه پی جواب ! پی شنیدن …
بعضی وقت ها آدم فراموش میکند که با چشمها باید دید و با گوش ها باید شنید، زبان برای حرف زدن است نه بیرون کردن تکه غذای جا مانده الی دندان ها ! زبان برای حرف زدن است … نه سوزاندن …زبان برای دلداری است نه درد دادن . زبان برای نجواها و زمزمه های عاشقانه است … نه تکه گوشتی اضافه توی دهان که هر از چند گاهی آدم دلش میخواهد زبانش را ببرد تا حرفی را به گوش کسی نرساند.
بعضی وقت ها آدم فراموش میکند، شاید هم جای همه چیز عوض شده بود. به خیالش جای چشم و گوشش عوض شده بودند .با گوشهایش میدید … با
چشمهایش حرف میزد و با دهانش تمرین میکرد سکوت کند ! آغاز فصل اول:آن موقع صبح هیچ احدی از خواب نازش دل نمیکند و پا از عمارت بیرون نمی گذاشت، اما او روی تاب سفیدی نشسته بود و به حافظ تفال میزد . تاب آرام آرام زیر نور کمرنگی که باغ را تانیمه های حوض آبی روشن میکرد؛ جلو و عقب میرفت.