دانلود رمان پارانویا
تومان20,000
دانلود رمان پارانویا از هانیه عبدی با لینک مستقیم+pdf
خلاصه رمان پارانویا
صدای تلق و تولوق کفش های پاشنه دارم سکوت ازار دهنده ی کریدور عریض و طویل رو برویم را میشکست … هر از گاهی هم صدای داد و فریاد یا خنده از داخل اتاقک هایی که در انجا بودند به گوش میخورد … پرونده های در دستم را سفت و محکم چسبیدم و بیشتر به خودم فشردم … پرستاری که همراهم بود کارتی مقابل تشعشعات قرمز رنگی که از کنج دیوار بیرون زده بود گرفت … در با صدای تیک ارامی باز شد
پرستار در را با دستش نگه داشت و گفت انتهای اون در یه نگهبان هست … این یه تیکه رو خودتون برید و بعد در بزنید … نگهبان در براتون باز میکنه … فقط قبل از ورود دکتر گفتن ازتون بپرسم … اجسام تیزی همراهتون هست؟ از قبیل چاقو، سوزن، کاتر، خط کش فلزی حتی خودکار و مداد … فقط یه خودکار … خب اونو بندازید تو این سبد … متعجب نگاهش کردم که گفت: این بخش، یه بخش عادی نیست اینجا بخش بیماران خاص و خطرناکه … بهتره احتیاط کنید خودکار را داخل سبد انداختم که ادامه داد.
گوشواره، بند کفش، کیفتون، کمربند و نظیر این ها اگه همراهتونه بدید … به نظرم دیگر داشتند اغراق میکردند … ناچارا گوشواره هایم را در اوردم و داخل سبد انداختم، کلافه نگاهش کردم و گفتم دیگه چیزی ندارم میتونم برم؟ … با دست اشاره کرد که گفتم …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.