رمان اجباریرمان بزرگسالرمان بوکرمان پلیسیرمان عاشقانه

دانلود رمان من صاحبش هستم pdf از سارا با لینک مستقیم

دانلود رمان من صاحبش هستم pdf از سارا

دانلود رمان من صاحبش هستم از سارا با فرمت های pdf، اندروید،آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

فکرش نباش مال کسی جز تو نیستم دیگر به فکر هم نفسی جز تو نیستم عشق تو خواست با تو عجینم کند که کردتی به عمق من برسی جز تو نیستم بعد از چقدر این طرف و آن طرف زدن فهمیده ام که در هوسی جز تو نیستم یک آسمان اگر چه به رویم گشوده اند من راضی ام که در قفسی جز تو نیستم حالا خیالم از تو که راحت شود ، عزیز ! دیگر به فکر هیچ کسی جز تو نیستم

خلاصه رمان من صاحبش هستم

پنجه هاشو توی موهام فرو کرد و محکم داد زد:واسه آخرین بار ازت میپرسم از صدای دادش به خودم لرزیدم.نفسام تند شده بود.دستامو که به پشت صندلی بسته شده بود کمی تکون دادم.از بس محکم بسته شده بود حس میکردم کاملا بی حس شده جرئت نمیکردم سرمو بالا بیارم با صدای بریده بریده به سختی گفتم:نــ..نـ…نمیدونم با دستش سرمو بالا اوورد داشتم قبض روح میشدم جرئت نمیکردم به هیکل نره غولش نگاه کنم…

انگار که حرفمو نشنیده باشه دوباره داد زد:منصور کیانی کجاست؟کجا فرار کرده اون عوضی ؟ زبونتو از حلقومت میکشم بیرون اگه دوباره بخوای شر و ور تحویلم بدی اشکام سرازیر شد گیر عجب ادمای زبون نفهمی افتادم کالفه داد زدم:من فقط وکیلش بودم نمیدونم کجاست دوتا مامور که دور صندلیم بودن نزدیک تر شدن همون نره غول جلوم شلاقشو دور دستش پیچید که نفسم بند رفت…

این دختره پدرسگ انگار زبون خوش حالیش نیست با وحشت بهش نگاه کردم به سمتم خیز برداشت که جیغ خفه ای از ترس کشیدم.خودمو گوشه ی صندلی جمع کردم.دستش رفت سمت لباسم.خودمو سریع عقب کشیدم و دوباره جیغ زدم.همه ی تنم میلرزید.اون دوتا مامور به زور نگهم داشتن .مرده لباسمو پایین کشید.نفسم بریده بود. بسه دیگه با صدای محکم و بم یه نفر اون آشغالا یه کم ازم فاصله گرفتن.چشممو چرخوندم.چشام تار میدید.به مرد قدبلند روبروم نگاه کردم ازم یک متری فاصله داشت.نگاهم میکرد وسیگاری گوشه ی لبش بود.از نگاهش ترسیدم با همون صدای وحشتناک گفت:گم شید بیرون

اطلاعات رمان رمان من صاحبش هستم

نام رمان : رمان من صاحبش هستم
نویسنده رمان : سارا
ژانر رمان : عاشقانه، بزرگسال، اجباری، پلیسی
ملیت رمان : ایرانی
ویرایستار رمان : سایت ناولزلند
تعداد صفحه رمان : 346
اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا