رمان اجباریرمان عاشقانه

دانلود رمان ثمره انتظار pdf از moon_shine با لینک مستقیم

دانلود رمان ثمره انتظار pdf از moon_shine

دانلود رمان ثمره انتظار از moon_shine با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

اين داستان از زبان ميثاق و ثمره بيان ميشود و از ديدگاه آندو به روايت داستان ميپردازد . ثمره يك دختر بسيار خوش اندام است كه از كودكي نافبر ميثاق شده . ميثاق نيز با سعي بسيار و كار كردن در پرورش زيبايي اندام توانسته اندام زيبايي براي خود بسازد و اكنون نيز يك سالن زيبايي اندام دارد . ميثاق عاشقانه ثمره را دوست دارد و اين در حالي است كه ثمره ميثاق را به عنوان پسر عمه دوست دارد نه يك عشق . ثمره پدر بسيار غيرتي دارد .

بطوريكه حتي درس خوندن را بعد از سوم راهنمايي براي ثمره لازم نميداند ، ولي ميثاق به خاطر اينكه ميداند ثمره درس را دوست دارد واسطه ميشود و اجازه درس خوندن ثمره را از پدر ميگيرد . ميثاق نيز بسيار غيرتي است و همه جا ثمره را تعقيب ميكند و وقتي كه پسري به ثمره متلك ميگويد ، پسر را در حد مرگ ميزند و به ثمره نيز تهمت ميزند كه رفتار تو درست نيست كه به تو متلك ميگويند ؛ اين درگيريها ادامه دارد تا اينكه …

خلاصه رمان ثمره انتظار

کوله ي ورزشيِ رو دوشيمو از اين شونه به اون شونه مي كنم صداي سوت و يه متلك ( – ماشــــاالله)سرمو برمي گردونم دوباره يه پسر ريزه ميزه ي ديگه و يه متلك ديگه( – مرسي هيكل) اعصابم بهم ريخته بود.. اگه ميثاق منو مي ديد چي؟؟ حتما دوشقّه ام مي كرد…. دوباره يه پسر ديگه كه از قصد داشت تو شيكمم مي اومد. آشغالها…. آخه به تيپ من ميخوره كه اينكاره باشم؟ مقنعمو رو سينم مرتب مي كنم….

هيكل درشت داشتن خيلي سخته يا بايد مراقب باشي از پشت مانتوت به تنت نچسبه يا بايد مدام دستت به  مقنعه ات باشه تا بدنت  زياد تابلو نشه. اوف…. خدايا چي مي شد من تو انگليس يا آمريكا به دنيا مي اومدم كه مدام تنم نلرزه و ناراحتي رواني نگيرم؟ سوت بعدي از بيخ گوشم گذشت…… دستامو رو بند ساك مشت كردم.خدا كنه ميثاق پيداش نشه ….. هر چند شانس ندارم كه…… هر بار كه مسابقه داشتم مثل جن ظاهر مي شد… به ساعت تو ماشين نگاه كردم….. واي يك شد….. خداكنه هنوز راه نيفتاده باشه….. آخه من نمي دونم چرا بايد يه دختر بره سراغ ورزش؟ اونم واليبال؟

آخه مگه قحطي رشته است؟ خب برو ژيمناستيك كه هم باريك بشي و هم ظريف… حالا درسته كه هيكلش خيلي باحاله ولي اين دليل نميشه كه بخواد اين رشته ي مزخرفو ادامه بده. اَه مدرسه تعطيل شده…. دستمو رو بوق گذاشتم. دجون بكن…. برو…. برو اَه چرا راه نمي ره؟ اينم از شانس منِ…. يه امروز كه مي خوام زود بيام اين رضاي نفهم بايد گير بده بهم.
دمِ مدرسه غلغله بود…. ماشينو ماشين و پسرهاي متفاوت و دخترهاي اونيفرم پوش به هر طرفي سرازير مي شدن صداي قهقهه ي دخترها و متلكها ونيش باز پسرها رو مخم بود. آخه اين چه وضعِ مملكته؟

اطلاعات رمان رمان ثمره انتظار

نام رمان : رمان ثمره انتظار
نویسنده رمان : Moon_shine
ژانر رمان : عاشقانه، اجباری
ملیت رمان : ایرانی
ویرایستار رمان : سایت ناولزلند
تعداد صفحه رمان : 171
اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا