دانلود رمان تشریفات

دانلود رمان تشریفات از سروناز روحی (sundaughter) با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا نسخه کامل با ویرایش مجدد و لینک مستقیم رایگان

ما را دنبال کنید با رمان سرو روحی تشریفات، توی مسیر اولش مخالف هست، دشمن هست، پدر و مادر با یک نگاه بی تفاوت که ته چشمشون بهت میگه نرو غلطه دختر، همه ی اینا هست، اما بعدش وقتی ببینن هنوز مصری، دشمنا دوستت میشن و پدر و مادر مشوق، دنیای تشریفات دنیای همین دوستی ها و دشمنی هاست، تشریفات دنیای منه دنیایی که من وقتی پامو توش گذاشتم یه چهار دیواری خالی بود که …

خلاصه رمان تشریفات

دستی روی انگشتر ظریف و ساده اش که انتخاب خودش بود کشید و گفت: من که عاشق حلقه امم! کم کم داشت کفرمو درمیاورد که جدی شد و گفت: ببین سوفی، مهران که اومد … ما براش مهمونی گرفتیم، همون شب مهمونی از تو پرسید، گفت چرا سوفی نیومده  … دلم براش تنگ شده ! خدا شاهده اینو گفت، عین این جمله رو جلوی همه گفت، یعنی یه جوری گفت که ماندانا ورپریده برگشت گفت: مهران تو فقط دلت واسه سوفی تنگ شده ؟

پس ماچی … بعد مهرانم گفت : خب من که شما رو اینجا دیدم سوفی رو خیلی ساله ندیدم … بعدش هم که مامان نشست زیر پاش که اومدی زن بگیری و مهرانم گفت اره بدم نمیاد ازدواج کنم… مامان گفت: تو فامیل دختر زیاده … مهرانم گفت چه بهتر! پسر جوونی حرفشو برید و با دفترچه ی کوچیکی کنار میز ایستاد و پرسید: چی میل دارید؟ مهرو دو تا قهوه و کیک سفارش داد و پرسیدم: خب!

خب به جمالت … هفته ی پیش که مهمون بازی ها تموم شد ، نه گذاشت نه برداشت گفت: بریم خونه ی عمو فرخ . سوفی رو ببینم ! اون خیلی بی معرفته نمیاد منو ببینه! ته همه ی حرفهاش لبخندی زد و گفت: مامان هم به مامان تو زنگ زد … گفت اخر هفته میایم خواستگاری سوفی جون . تو که میدونی مامان چقدر عاشقته ! قرار ها هم گذاشته شده ! همین! همین! همین خودش …