رمان عاشقانه

دانلود رمان میخونه چشمات pdf از مهسا اربابی با لینک مستقیم

دانلود رمان میخونه چشمات pdf از مهسا اربابی

دانلود رمان میخونه چشمات از مهسا اربابی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

آوا دختری که عاشق پسردایی نامزد سابقش، ماهان می شه… حسی که مدام بابتش خودش رو سرزنش می کنه اما شرایطی پیش میاد که متوجه می شه ماهان هم بهش بی حس نیست و این شروعی می شه برای رابطه ای ممنوعه و پر اضطراب…

خلاصه رمان میخونه چشمات

آمدنت بهترین اتفاق روزهایم بود ،مثل شربت بهار نارنج مادر بزرگ ،شاملو خواندن های شبانه پدربزرگ
! عجیب می چسبید. درست سر وقت آمدی.و آمدنت چه خوش آمد به حال دلمبا تو به عشق ایمان آوردم و دانستم.قدرت عشق هر نا ممکنی را ممکن میکند
مهبا صدای جیغ مامان و پشت بندش شکستن ظرفی قلبم تو سینهفرو ریخت ، بی توجه به برگه هایی که با بلند شدنم رو زمین. افتادن به سمت در هجوم بردم و از اتاق بیرون رفتم.

نگاهم رو سرگردون بین مامان و بابا که جلوی هم گارد گرفتهبودن چرخوندم،کنار پای مامان کلی شیشه خورده ریخته بود و داشت سر بابا داد. میزد و توجهی به اطراف نداشت: وسط حرفش پریدم!مامان تکون نخور زمین پر شیشه ستهوز حرفم تموم نشده بود که پاش رو، رو شیشه ها گذاشت و آه از!نهادش بلند شد.دویدم سمتش ، دستش روگرفتم و رو مبل نشوندمبابا به سمتش اومد ، پاش رو بالا گرفت تا شیشه رو ازش دربیاره.

تو یه حرکت ناگهانی شیشه رو کشید و ازم دستمال خواست تا.پای مامان رو ببنده که بیشتر از این خون ریزی نکنهکف زمین خونی بود و مامان از درد به گریه افتاده بود،دستمال رو بهش دادم و سعی کردم به دستش که پر خون بود نگاه.نکنم تا حالم از این بدتر نشههمه ی این اتفاق ها کال دو دقیقه شد ،دو دقیقه ای که نمیگذشت باعجله مامان رو به بیمارستان نزدیک خونه رسوندیمرو صندلی های پشت مطب دکتر نشسته بودیم میز منشی دقیقاروبرومون قرار داشت و هر از چندگاهی نگاهی به

اطلاعات رمان رمان میخونه چشمات

نام رمان : رمان میخونه چشمات
نویسنده رمان : مهسا اربابی
ژانر رمان : عاشقانه
ملیت رمان : ایرانی
ویرایستار رمان : سایت ناولزلند
تعداد صفحه رمان : 654
اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا